English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6860 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basic construction unit U واحد ساختمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
construction U ایجاد
construction U سازندگی
construction U ساختن یک سیستم
construction U ساختمان
construction U تاویل
it is the p of construction U دردست ساختمان است
re construction U دوباره سازی
construction U ترکیب
construction U عمارت
construction U ساخت
construction U هنر سازندگی
construction need U نیاز سازندگی
under construction U دردست ساختمان
construction U تفسیر
construction U تعبیر ساختمان
construction joints U درزهای ساختمانی
construction joint U درز ساختمانی
construction drowling U نقشه کارگاهی
construction batalion U گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
ceiling construction U سقف سازی
capital construction U ساختمان سرمایه
building construction U روسازی
building construction U معماری
auxiliary construction U ساختمان کومکی
element of construction U سازک
road construction U جاده سازی
construction of a treaty U تفسیر معاهده
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
plant construction U ساختمان کارخانه
railroad construction U ساختمان راه اهن
sandwitch construction U ساختمان لایهای
steel construction U ساختمان فولادی
test construction U ازمون سازی
Construction works . U عملیات ساختمانی
design and construction U طراحی و ساخت
construction costs U هزینه های ساختمان
construction costs U هزینه های ساخت و ساز
laminated construction U ساختمان ورقهای
crane construction U ساختمان جرثقیل
integral construction U ساختمان یکپارچه
dwelling construction U خانه سازی
hydraulic construction U ساختمان ابی
crane construction U ساختار جرثقیل
cost of construction U بهای ساختمان
dwelling construction U اپارتمان سازی
cost of construction U هزینه ساختمان
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
construction cost index U شاخص هزینه ساختمانی
construction electrician mate U تکنیسین برق ساختمان
construction work in progress U هزینه ساختمانهای نا تمام
low loss construction U ساختمان کم تلفات
reinforced concrete construction U ساختمان بتن فولادی
bitumen gronted construction U اسفالت نفوذی
pattern construction drawing U الگوی نقشههای ساختمانی
make shift construction U طرح پیشنهادی
make shift construction U طرح موقتی
basic U پایهای
basic course U دوره مقدماتی
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic U به یک وسیله راه دور
basic U مین دستیابی
basic U اساسی
basic U اصلی
basic U تهی بنیانی
basic U بنیادی
basic U بازی
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U قلیایی
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic U ابتدایی
basic U روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic U کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic U اولیه
basic U بیسیک
basic U بنیانی
basic U اساسی مقدماتی
basic U مقدماتی اساسی
basic U روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic U Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic U کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic intent U نیت عام
basic lining U پوشش یا استر قلیایی
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
basic linkage U پیوند اساسی
basic load U بار مبنا
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
basic gearing U چرخ دندههای اصلی
basic crops U ذرت
basic gearing U گیربکس
basic data U اطلاعات اولیه
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic data U عناصر تیر اولیه
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
basic date U تاریخ ترفیع
basic deficit U کسری کلی
basic deficit U کسری اساسی
basic dye U رنگینه بازی
basic fortran U استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic of issue U مبنای توزیع
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
basic pay U اصل حقوق
basic standard U استاندارد اولیه
basic surplus U مازاد اساسی
basic training U تعلیمات ابتدایی
basic training U اموزش مقدماتی
basic research U تحقیقات مقدماتی
basic variable U متغیر اصلی
basic variable U متغیر اساسی
basic verses U ایات محکمات
basic weaves U رگباسلیق
basic speed U سرعت اولیه
basic slag U سرباره قلیایی
basic size U اندازه اولیه
basic pay U حقوق اصلی
basic point U نقطه مبداء
basic ration U جیره اصلی
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
basic salt U نمک بازی
basic sciences U علوم پایه
basic shaft U محور اصلی
basic shaft U محور واحد
basic size U اندازه اصلی
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
integer basic U نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic price U قیمت پایه
basic price U قیمت مبنا
advanced basic U بیسیک پیشرفته
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic research U علم بنیادی
basic anxiety U اضطراب بنیادی
basic allowance U شارژ انبار
basic research U علم پایه
basic dye U رنگ قلیایی
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
airman basic U سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
tiny basic U یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
applesoft basic U نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement U توافق اولیه
basic crops U جو
quick basic U کوئیک بیسیک
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic brick U اجر قلیائی
basic conflict U تعارض بنیادی
basic circuit U مدار ساده
basic capacity U گنجایش پایه
true basic U تروبیسیک
basic branch U رسته اولیه
basic language U زبان بیسیک
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
microsoft basic U مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
basic capacity U گنجایش مبنا
basic standard cost U قیمت استاندارد
basic requisition number U درخواست ابتدایی
the four basic arithmetic operations U چهار عمل اصلی [ریاضی]
ground basic slag U سرباره توماس
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
basic standard cost U قیمت پایه
We must find a basic solution. U باید یک فکر اساسی کرد
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
basic converter steel U فولاد توماس
basic calculating operation U چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic end item U اقلام اولیه اماد
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
basic allowance for subsistence U حق معاش
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
basic source of food U منابعاولیهغذا
basic building materials U مواداولیهساختمان
basic allowance for quarters U حق مسکن
basic allowance for subsistence U جیره نقدی
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
basic circuit arrangement U ترتیب مدار ساده
basic pig iron U اهن توماس
basic pig iron U اهن خام قلیایی
ground basic slag U ارد توماس
basic requisition number U درخواست اولیه
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
floating point basic U نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
basic operation of arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic access method U روش دستیابی اصلی
basic planning guide U راهنمای اولیه طرح ریزی
basic bessemer process U فرایندقلیایی بسمر
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
basic converter pig iron U اهن خام توماس
Recent search history Forum search
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
0dualchambered
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com